


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ماجرا با تماس دختر جوانی با پلیس شروع شد؛ او گفته بود فیسبوک خانم همسایه را چک کرده که در آن نوشته شده: «این خوک کثیف رو سلاخی کردم و به دخترش...». در خانه همسایه بسته و خودروی همسایه جلوی در پارک شده بود. اهالی محل به این دلیل نگران بودندکه این زن، مادری تنها بود که با دخترک مریضش زندگی میکرد. دختری که مبتلا به انواع بیماریها بود و نمیتوانست از خودش مراقبت کند. این مادر و دختر چهرههای محبوب و الهامبخش شهر بودند که بارها فیلم زندگیشان از شبکههای محلی پخش شده بود، اما حالا کسی در اکانت فیسبوک مدعی شده بود مادر را بهقتل رسانده و به دختر بیمارش تعرض کرده است. پلیس از راه رسید و در ادامه یکی از تلخترین، پرحاشیهترین و عجیبترین پروندههای تاریخ رقم خورد.
شخصیتهای این ماجرای باورنکردنی
شخصیت اصلی: دیدی بلینچارد
زنی میان سال که در عین فقر بسیار سخاوتمند و دوستداشتنی بود به طوری که همه اهالی محل و حتی شهر دوستش داشتند. او به تنهایی از دخترش جیپسی که مبتلا به سرطان، کمتوانی ذهنی، دیستروفی ماهیچهای و... بود، نگهداری میکرد. جیپسی انواع حساسیتها را داشت و نمیتوانست راه برود، غذا بخورد و مثل بقیه عادی زندگی کند، اما دیدی بهرغم آنکه فقیر و تنها بود، همیشه لبریز از امید و لبخند بود؛ اهالی را دورهم جمع میکرد و روی دیوار خانهاش با کمک دیتاپروجکشن برای بچههای فقیر که نمیتوانستند سینما بروند فیلم پخش میکرد. طی برنامههایی که برای محله برگزار میکرد، خیلیها از طریق صندوقی که او برای درمان دخترش ایجاد کرده بود کمک مالی میکردند. بعد از توفان کاترینا بیخانمان شده بود و یک موسسه خیریه در ایالت میسوری خانهای برای زندگی او و دخترش در اختیارشان قرار داده بود. او هیچ حمایتی از سمت خانواده خودش و شوهرش نداشت. پدرش فرزندش را اذیت میکرد. شوهر سابقش هم هیچ مسئولیتی در قبال دختر بیمارش قبول نمیکرد و او بهتنهایی باید بار دشوار این زندگی را بهدوش میکشید. همه از این که چطور دختری با این حجم از انواع بیماری زنده مانده و زندگی سرشار از امید دارد، متعجب بودند. خیریهها هم به این مادر و دختر توجه و کمک میکردند.
شخصیت دوم: جیپسی رُز
دختر نوجوانی که پدر و پدربزرگش او را طرد کردند. پدرش در کودکی مدام کمتوانی ذهنی و جسمی او را مسخره می کرد. مدارک پزشکیاش در توفان کاترینا از بین رفته و با هر اتفاق سادهای مثل خوردن نوشابه، سرماخوردگی و... تا یک قدمی مرگ میرود. مادرش میگوید ذهن او اندازه یک بچه 7 ساله است. بهخاطر انواع بیماریها به مدرسه نرفته و در خانه کمی آموزش دیده است. صدای بچهگانهای دارد، همیشه کچل است، دندانهایش خراب است و بدون کپسول اکسیژن نمیتواند زندگی کند. از چند سرطان ترسناک جان سالم بهدر برده اما نمیتواند بدون مراقبتهای مادر زنده بماند. مادری که تمام زندگیاش را وقف او کرده است و هر روز با او در بیمارستان و مکان های دیگر حضور دارد. علاوه بر انواع مشکلات ذهنی و جسمی، چون از اجتماع دور بوده، هوش هیجانی پایینی دارد و مادرش دیدی یک تنه او را بزرگ کرده است.
فاجعه بزرگ در راه است...
ژوئن 2015، زمانی که جیپسی 23 ساله بود، استاتوسی در فیسبوک دیدی باعث نگرانی همسایهها شد، در این استاتوس نوشته شده بود: «من اون خوک رو سلاخی کردم و به دخترش...»، همسایهها که دیدند ون معروف دیدی که با کمک آن جیپسی را به بیمارستان و جاهای دیگر میبرد جلوی خانه است به ماجرا مشکوک شدند و با پلیس تماس گرفتند. پلیس چون مجوز ورود نداشت از همسایه ها یعنی لیزی و مِل خواست وارد خانه شوند، اما در جستوجوی اول چیزی پیدا نشد. همه نگران این مادر و دختر بودند. کم کم مجوز پلیس هم رسید و آنها وارد شدند تا اینکه در طبقه بالا با جسد غرق در خون دیدی مواجه شدند، اما هیچ خبری از جیپسی نبود. نگرانیها درباره جیپسی بهخاطر وضعیت جسمانی او زیاد بود تا اینکه لیزی دوست و همسایه جیپسی به پلیس گفت جیپسی مدتی است به مرد جوانی بهنام نیکلاس علاقهمند شده و بهصورت مجازی با او در ارتباط است. او ادامه دادهمیشه متعجب بوده که چرا یک پسر از شهری دیگر به جیپسی علاقهمند شده است. پلیس در مدت کوتاهی این پسر را پیدا کرد و در کمال تعجب جیپسی هم در همان شهر و همان خانه با نیکلاس بود، اما نه در وضعیتی که همه انتظار داشتند.
شوک بزرگ در راه است
پلیس در کمال تعجب جیپسی را درحالی پیدا کرد که روی پاهایش ایستاده بود و هیچ بیماری خاصی نداشت، بدون کپسول اکسیژن، بدون مصرف دارو، بدون ویلچر و...، اینجا بود که پلیس، همسایهها و تمام کسانی که جیپسی و دیدی را میشناختند در بهت فرو رفتند؛ حتی راد پدر جیپسی. آن جا معلوم شد پشت پرده قتل دی دی، خود جیپسی بوده که از پسر مورد علاقه اش استفاده کرده بود و بعد هم برای رد گم کردن آن استاتوس را در فیس بوک دیدی منتشر کرده بودند. راد وقتی 17 سال داشت، صاحب جیپسی شده بود، اما خیلی سریع از دیدی جدا شده و در شهر دیگری ازدواج کرده بود. در تمام این مدت دیدی کمکهای مالی زیادی از راد برای بزرگ کردن و درمان جیپسی میگرفت؛ درحالیکه مانع از دیدار او و دخترش شده بود و به دروغ او را فردی بدون مسئولیت پذیری معرفی می کرد.
دروغی که 23 سال طول کشید
دیدی از سه ماهگی جیپسی، به راد و دیگران گفته بود که او مریض است. مشکل کروموزومی دارد و هر روز یک علامت جدید از بیماری در او پیدا میکرد. دیدی که زمانی دستیار پزشک بود بهخاطر معلومات و دایرهواژگانش بهخوبی میتوانست با بیان اصطلاحات پزشکی و رفتارهای مادرانه، هر پزشکی را متقاعد کند که دخترش بیمار است. حتی گاهی خودش نسخه تقلبی برای دیدی میگرفت و برای 23 سال، بدون آنکه یک روز دخترش را برای مدرسه یا چیز دیگری از خودش دور کند او را تحت درمان برای بیماریهایی قرار میداد که اصلاً به آنها مبتلا نبود. او عکسهایی را از خانهای ویران بر اثر توفان کاترینا به دیگران نشان میداد و مدام ترحم میخرید. دیدی مدعی بود زندگی و تمام مدارک پزشکیشان در توفان از بین رفته است. او برای مراقبت شبانهروزی از دخترش که مدعی بود مبتلا به انواع بیماریهاست، مورد توجه و حمایت خیریهها، رسانهها و همسایهها بود و توانسته بود در این زمان طولانی همه، حتی خود جیپسی را گول بزند.
عمق دروغگویی دیدی
اولین واکنش راد پدر جیپسی و همسرش با شنیدن خبر قتل دیدی این بود که چطور بدون او میتوانند از جیپسی نگهداری کنند؟ درحالیکه جیپسی در حقیقت حکم یک زندانی را برای مادرش داشت. وقتی جیپسی با پسر مورد علاقهاش نیکلاس دستگیر شد، فکر میکرد 19 سال دارد، او سالها در دنیایی که مادرش برایش ساخته بود، زندگی میکرد به طوریکه باورش شده بود سرطان دارد، اما میدانست میتواند راه برود، به شکر و خیلی چیزهای دیگر حساسیت ندارد، خبر داشت که لازم نیست همیشه با سرنگ غذا بخورد و برای همین شبها که مادرش خواب بود در خانه راه میرفت و شکلات و نوشابه میخورد و از لپتاپ مادرش استفاده میکرد.
چرا و چطور دیدی دروغ گفته بود؟
بهنظر میرسد دیدی دچار سندروم مونشهاوزن نیابتی بود. فرد مبتلا به سندروم مونشهاوزن به دلایلی مثل باور قلبی، خرید ترحم و... به همه و حتی خودش میقبولاند که بهشدت بیمار است، اما در مونشهاوزن نیابتی، فرد چنین رفتاری را به همسر، فرزند یا دیگران تحمیل میکند به طوری که ممکن است کمکم خودش و آنفرد باور کنند پای بیماریهای لاعلاجی درمیان است ولی دیدی عجیبترین فردی است که مرتکب این رفتار شده، چون 23 سال موفق شده با تغییر منزل، تغییر هویت، خوب دروغ گفتن و حتی تغییر شهر، کاری کند که همه داستان او را باور کنند.
چرا هیچکس شک نکرد؟
در تمام این سالها دکترهای زیادی بودند که بیمار نبودن جیپسی را تشخیص دادند، اما چون مبنای کار پزشک اطمینان به صحت ادعای بیمار و همراهان اوست دلیلی نمیدیدند که تصور کنند مادری با این رفتار در حال شکنجه فرزندش باشد. آنها بارها جیپسی را آزمایش میکردند اما هیچوقت نفهمیدند چرا بهرغم سلامت کودک، مادرش درمانها را ادامه میدهد. در این بین دو نفر به دیدی مشکوک شدند. یک پزشک فهمید که ممکن است دیدی مبتلا به این سندروم باشد اما کسی با او همکاری نکرد و نفر دیگر هم که به اوضاع مشکوک بود از پلیس و انجمن حمایت از کودکان کمک خواست، اما رفتار متقاعدکننده دیدی که انگار با فداکاری در شرایط سخت از جیپسی مراقبت میکرد، باعث شد گیر نیفتد. راد هم صرفاً به کمک مالی بسنده میکرد و هیچ پزشکی هم شکهایش را با او در میان نگذاشت. بنابراین تمام مسیرها برای کشف حقیقت مسدود بود.
چرا جیپسی مقاومت نمیکرد؟
او از دوران نوزادی درگیر این ماجرا بوده و با آن بزرگ شده بود. در مراحلی از چنین سندرومی، فرد قربانی به دلایلی مثل عادت، جلب رضایت یا رابطه عاطفی، حاضر به همکاری است و اگر مثل جیپسی از وقتی چشم باز کرده با آن دست و پنجه نرم کند نمیتواند راحت از آن خارج شود. جیپسی از دوران نوجوانی تا حدی به ماجرا شک کرده بود، به خصوص این که از سال 2007 و با نظر یک پزشک اعصاب فهمیده بود که میتواند راه برود و لازم نیست همیشه روی ویلچر باشد اما فقط یکبار در 17 سالگی فرار کرد که هیچکدام از همسایهها متوجه ماجرا نشدند و بعد هم دیدی با او برخورد کرد. او درس نخوانده بود، اجازه استفاده از اینترنت را نداشت و تمام کارهایش را یواشکی انجام میداد تا اینکه در 23 سالگی، از نیکلاس خواست مادرش را بهقتل برساند. بعد از قتل مادر، با 4 هزار دلار پول نقدی که راد به دیدی داده بود، آنهابه شهر محل زندگی نیکلاس فرار کردند.
آیا جیپسی هم فریبکار بود؟
خیلیها معتقد بودند جیپسی قربانی دیدی نبود و خودش در این فریبکاری بزرگ همدست بود. خیلیها هم معتقد بودند او کاری از دستش برنمیآمد. خود جیپسی در مصاحبههایش میگوید قصد فریب دیگران را نداشته چون تنها چیزی که بیشتر از بقیه میدانست این بود که میتواند راه برود و غذا بخورد، اما درباره سالم بودن و مبتلا نبودن به سرطانها اطلاعی نداشته است. بسیاری هم راد را جزو متهمان میدانستند، اما او معتقد بود وقتی همیشه حمایت مالی داشته، امکان ندارد در این کلاهبرداری بزرگ مشارکت داشته باشد. حجم واکنشها و تحلیلها در فضای مجازی چنان بالا بود که حتی به راهروهای دادگاه جیپسی و نیکلاس هم رسید. آندو به قتل عمد متهم شدند؛ جیپسی 10 سال زندان و نیکلاس حبس ابد. چرایی دخالت مستقیم و غیرپیچیده نیکلاس در ماجرا هنوز محل ابهام است، اما چیزی که مسلم است جیپسی با کمک وکیل تسخیریاش همان اول اتهام را پذیرفت و قاضی هم حداقل حکم برای مشارکت در قتل یعنی 10 سال را صادر کرد که حدود دو سال دیگر تمام میشود.
جیپسی در زندان
جیپسی در این هشت سال در زندان مشغول نوشتن کتاب زندگیاش بوده، مستندی معروف دربارهاش ساخته شده و حتی بعد از پخش آن به پسری که بیرون از زندان عاشقش شده قول ازدواج داده است. او از هیچکدام از پزشکها بابت تشخیصهایشان شکایت نکرد و برخلاف همه که بهخاطر وضعیت غذا و نگهداری در زندان لاغرتر میشوند چاق شد و معتقد است در زندان احساس آزادی بیشتری میکند.
درباره سندروم مونشهاوزن
بیشتر بدانید
جیپسی از دوران نوزادی قربانی رفتار مادرش بود، اما مبتلا به سندروم مونشهاوزن نبود. دیدی هم که کشته شده و کسی به او برای بررسی بیشتر دسترسی نداشت، اما مهمترین حدسی که درباره علت رفتار او زده میشود، ابتلا به همین سندروم اما به صورت نیابتی است؛ یعنی تحمیل این تظاهر بزرگ به دیگری. در این سندروم شخص علایم و چیزهایی را به خودش یا فرد دیگر تحمیل میکند بدون آنکه درگیرش باشند. شخص هیچوقت به ساختگی بودن رفتارش اعتراف نمیکند. تشخیص آن دشوار است، چون ممکن است فرد صرفاً تمارض کند و واقعاً مبتلا به این سندروم نباشد که امکان درمانش هم سخت میشود. عزتنفس پایین میتواند یکی از زمینههای ابتلا باشد. انگیزه هم سود مالی و کلاهبرداری صرف نیست و خرید توجه و ترحم هم وجود دارد. اگر فرد در معرض اسامی بیماریها و علایم باشد، مثل دیدی که مدتی دستیار پزشک بوده، احتمال ابتلایش قویتر و فرورفتناش در نقش جدیتر میشود و در نهایت افراد 20 تا 40 ساله بیشتر به آن مبتلا میشوند. درست وقتی که دیدی در 24 سالگی با رفتن راد تنها میشود و باید نوزادی را بزرگ کند.
اگر میخواهید درباره این اتفاق بیشتر بدانید
مینیسریال The act با محوریت همین ماجرا و البته کمی دراماتیزه کردن وقایع ساخته شده است. سریالی که نقدهای مثبتی هم گرفت و با حضور جیپسی و دیدی در ایالت میزوری داستانش شروع میشود. جویی کینگ بازیگر جوانی که نقش جیپسی را بازی میکرد برای این نقش نامزد جایزه اِمی شد اما جیپسی از این نقشآفرینی و درکل سریال استقبال نکرد چون معتقد بود تصویر ناخوشایندی از او ارائه شده، به همین دلیل هیچوقت با عوامل آن هم دیدار نکرد تا بهنوعی باعث تایید محتوا نشود. مستند «مامان مرده عزیزم» هم برپایه این اتفاق از شبکه HBO پخش شد که جیپسی آنرا واقعیتر میداند. بعد از پخش این مستند و بهرغم اینکه نیکلاس گودجان بهخاطر جیپسی به حبس ابد محکوم شده بود، فردی بهصورت مکاتبهای با جیپسی در ارتباط بود و قرار شد بعد از آزادی او ازدواج کنند. میچل دیان روزنامهنگاری است که گفتوگویی اختصاصی با جیپسی داشته و مقالات او منبع بخش زیادی از آثاری است که حول این موضوع کار شده است. پادکست «چنل بی» هم جزو منابع فارسی بود که ما در تهیه این پرونده علاوه بر دیگر منابع از آن کمک گرفتیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سارا مسیحا / در حالی که فوتبال دوستان، خود را برای آغاز فصل جدید لیگ برتر از 12 مرداد آماده می کنند، بسیاری از تیم های لیگ برتری هنوز آمادگی ورود به بیست و سومین دوره لیگ برتر را ندارند و از این رو درخواستی رسمی برای به تعویق افتادن چند روزه لیگ برتر داده اند. طبق اعلام محمد رجاییان مدیرعامل باشگاه آلومینیوم اراک، مدیران ۸ باشگاه لیگ برتر درخواست کردهاند این بازیها دست کم یک هفته به تعویق بیفتد. البته او از دیگر مدیرانی که این درخواست را امضا کرده و به فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ ارائه داده اند، نامی نبرده است، با این حال بررسی وضعیت 16 تیم لیگ برتری نشان می دهد که اکثر آنها آمادگی کافی برای ورود به مسابقات را ندارند و شاید در فرصت چند روزه بتوانند کمی شرایط را بهبود ببخشند. فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ هنوز به این موضوع واکنشی نشان نداده اند اما روز گذشته مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال در حاشیه نشست مدیران عامل باشگاههای لیگ برتری برای صدور مجوز حرفهای از احتمال تعویق چند روزه آغاز لیگ خبر داد البته به دلیل دیگری! رئیس فدراسیون فوتبال با اشاره به اقدامات صورت گرفته برای حضور بانوان علاقه مند به فوتبال در ورزشگاه ها به منظور تماشای مسابقات لیگ برتر گفت: «ورود بانوان مسیر خودش را طی میکند و مصوبههای لازم گرفته شده است. هم اکنون به دنبال ورزشگاههای مناسب هستیم که آمادگی لازم را داشته باشند. شاید آغاز لیگ یکی دو روز به خاطر این موضوع عقب بیفتد. به هر حال باید این مشکلات رفع شود.» شاید همین اشاره کوتاه تاج به تعویق لیگ، در راستای همان درخواست هشت باشگاه لیگ برتری برای تعویق چند روزه آن باشد، هرچند شنیده می شود حل مشکلات مربوط به ورود بانوان به ورزشگاه هایی که شرایط اولیه را برای حضور بانوان دارند، زمان نسبتا زیادی نیاز دارد و با چند روز تعویق لیگ بعید است که همان پنج ورزشگاهی که اعلام شده بود میتوانند میزبان تماشاگران خانم باشند، آماده پذیرایی از بانوان علاقه مند به فوتبال شوند.
تاج: حضور VAR در لیگ فصل جدید الزامی نیست!
البته تاج در این نشست درباره مباحث مهم دیگری چون حق پخش و خرید VAR هم صحبت کرد و جزئیات بیشتری در اختیار فوتبال دوستان، رسانهها و اهالی فوتبال قرار داد. به گفته رئیس فدراسیون فوتبال، همه باشگاههای لیگ برتری نامه حق پخش را امضا و به فدراسیون فوتبال تکلیف کردند که به صورت جدی بحث حق پخش پیگیری شود. تاج در واکنش به این درخواست گفت: «آدرس و نشانی درست هم اکنون مجلس است. مجلس در لایحه تلفیق این موضوع را باید ببیند. کمیسیون فرهنگی یا وزارت ورزش باید این پیشنهاد را به مجلس میبردند که نبردند. کمیسیون فرهنگی دو نماینده دارد ولی نبردند. در کمیسیون فرهنگی همان چیزی تصویب شد که در برنامه ششم تصویب شده بود. نگرانی ما AFC است که حق پخش و VAR را برای سال آینده الزام کرده و اگر این موضوع در برنامه هفتم دیده نشود، به مشکل برمیخوریم.» رئیس فدراسیون فوتبال همچنین درباره خرید VAR و استفاده از این فناوری در لیگ برتر و دیگر مسابقات فوتبال کشورمان هم گفت: «این کار باید صد درصد در لیگ ما اجرا شود. یک ضرورت و یک قانون است اما حضور VAR امسال الزامی نیست، هرچند ضرورتش وجود دارد. با شرکت چشم انداز در حال کار بودیم و آن هم با شرکت EVS کار میکرد. این شرکت در آخر کار اعلام کرد به دلیل این که بیش از ۱۲ درصد از تجهیزاتش آمریکایی است، نمیتواند با ما ادامه دهد. متوسل به فیفا شدیم و من هم در حال رایزنی با آنها هستم. فیفا به دنبال این است که کل دستگاهها را از EVS بگیرد و در اختیار ما قرار دهد. این کار قانونی است و میشود آن را انجام داد. پولش هم دو میلیون و ۳۰۰ هزار دلار است که EVS خواهان این است که پول را یک جا بگیرد. این مسئله ضروری است و با دولت در این باره بحث کردیم اما تاکنون این پول تامین نشده است. این مسئله به صورت جدی دنبال میشود و همکاران من با مسئولان فیفا مذاکره داشتند و فیفا نامه بسیار خوبی ارسال کرده که این مسئله مشمول تحریم نیست.» از صحبت های تاج چنین برمی آید که تامین بودجه هنگفت ورود VAR به فوتبال ایران، بزرگ ترین مانع است و هنوز مساعدتی از سوی دولت برای هزینه آن نشده، بنابراین به احتمال زیاد لیگ بیست و سوم هم بدون VAR برگزار خواهد شد و به احتمال زیاد دوباره شاهد تکرار اشتباهات تاثیرگذار داوری و اعتراض باشگاه های مختلف خواهیم بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اگر اهل کوهنوردی، کمپینگ و طبیعتگردی هستید، میدانید کیسه خواب جزو یکی از ملزوماتی است که میتواند در این سفرها، حسابی کمکتان کند. وقتی نتوانید راحت بخوابید یا خواب خوبی نداشته باشید، نمیتوانید از سفر و طبیعتگردیتان لذت ببرید و این بیخوابی ادامه کار را برایتان سخت میکند. انتخاب کیسه خواب مناسب به دانستن نکات مختلفی نیاز دارد، اما در هنگام خرید آن باید به چه نکاتی توجه کرد؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هفته گذشته و همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی که طی آن هزاران نفر از شیعیان سوریه برای مراسم عزاداری به بارگاه حضرت زینب سلاما... علیها در دمشق رفته بودند،برای دومین بار طی 48 ساعت در منطقه زینبیه انفجار تروریستی رخ داد که 6 شهید و 23 زخمی به جا گذاشت. قربانیان این انفجارهای تروریستی نیز غیرنظامیان از جمله زنان و کودکان بودند. درباره وقوع انفجارها در منطقه زینبیه ذکر چند نکته الزامی است: اول این که این انفجارها در دهه اول محرم و همزمان با عزاداری امام حسین (ع) در روز تاسوعا و حضور موکبهای عاشورایی انجام شد.دوم این که انفجارهای تروریستی در زینبیه دمشق با اهانت به قرآن کریم در سوئد و دانمارک نیز همزمان شده است. بنابراین، هدف قرار دادن مراسم عزاداری محرم و ضدیت با مذهب از اهداف اصلی این انفجارهاست. سوم این که این انفجارها با سکوت جامعه جهانی همراه بود. سکوتی که اگر حمایت از اقدام تروریستها نبوده باشد، زمینه تکرار چنین اقدامهای جنایتکارانه علیه سوریه را فراهم می کند.چهارم این که انفجارهای تروریستی در زینبیه دمشق و در مناطق دیگر سوریه در شرایطی انجام میشود که این کشور با تحریمهای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مواجه است.ترکیب تحریم و ترور بر مشکلات مردم سوریه می افزاید.پنجم این که گروه تروریستی داعش در تارنمای خود انفجار تروریستی در زینبیه دمشق را برعهده گرفت. اما با توجه به پنج نکته ذکر شده؛ سرنخ ماجرای انفجارهای اخیر کجاست؟واقعیت این است که داعش که از ارتش سوریه و گروههای مقاومت زخم خورده و نتوانسته است اهداف خود را عملی کند، مترصد فرصتی برای خودنمایی است و با این گونه اقدامات ایذایی سعی دارد نشان دهد که همچنان زنده است و اگر شرایط مساعد باشد، میتواند جان بگیرد و سوریه را ناامن کند، اما جولان داعش در سوریه درحالی است که در هفتههای اخیر، آمریکا و متحدانش تحرکات نظامی خود را در مناطق اشغالی نیز افزایش دادهاند.گزارش های رسانهای حاکی است که آمریکا تجهیزات جدید از جمله «موشک های هیمارس» را در استان دیرالزور مستقر کرده تا با تهدیدات احتمالی ایران و روسیه مقابله کند. حتی به تازگی کاخ سفید اعلام کرد که 2500 نیروی جدید را به سوریه اعزام خواهد کرد که با هدف تثبیت جای پای خود در مناطق اشغالی انجام میشود.تقویت مواضع آمریکاییها پس از آن انجام شد که جنگندههای روسیه و ارتش سوریه ماه گذشته به گروه های تکفیری در استان ادلب حملات گسترده ای کردند که حدود 200 تروریست به هلاکت رسیدند و این اقدام به مذاق واشنگتن خوش نیامده است.همان طور که اشاره شد ؛هر چند هسته مرکزی داعش توسط گروه های مقاومت در سوریه و عراق از بین رفته است، اما عناصر مخفی این گروه تروریستی همچنان در گوشه و کنار این دو کشور حضور دارند که هر از گاهی برای نمایش قدرت، حملاتی را علیه غیرنظامیان انجام میدهند. در صورتی که مقامات واشنگتن نیز تصمیم به احیای داعش داشته باشند، گزینه آن را در دست دارند. اکنون هزاران نفر از عناصر این گروه در زندان های تحت مناطق کُردها حضور دارند که آزادی این تعداد تروریست برای امنیت سوریه خطرناک است.در سال های اخیر تعدادی از تروریست ها از زندان فرار کرده و به همرزمان مخفی خود پیوستهاند و ماه گذشته نیز 25 داعشی از زندان مستحکم «رأس العین» فرار کردند تا شاید با حمایت های خارجی بتوانند دوباره به عرصه میدانی بازگردند.آمریکا نیز برای این که حضور خود در سوریه را توجیه کند، به گروههای تروریستی نیاز دارد و با نابودی این گروهها دلیلی برای ادامه حضور ندارد. لذا، سعی می کند بحران سوریه را همچنان داغ نگه دارد. به عبارتی دیگر،آمریکا مدعی است که برای مقابله با داعش در سوریه حضور دارد و با جولان مجدد تروریست های این گروه، فضا برای موج سواری بیشتر فراهم خواهد شد و حملات تروریستی گاه و بی گاه، بهانه خوبی برای تداوم حضور آمریکایی ها و حمایت از کُردهاست. همچنین، با ناامن شدن سوریه، روسیه هم بخشی از توان خود را صرف مقابله با بحران در این کشور خواهد کرد و این در جبهه اوکراین برای غربی ها دستاورد بزرگی به شمار میرود که میتوانند از فرصت درگیری روسها در سوریه، در میدان اوکراین پیشروی کنند. افزون بر این تحولات داخلی رژیم صهیونیستی را که این روزها با موجی از ناامنی مواجه شده است، نباید از نظر دورداشت. آمریکاییها به خوبی میدانند که اگر سوریه باثبات باشد این تهدید جدی برای امنیت سرزمین های اشغالی است و در شرایط فعلی که صهیونیستها توان پرداختن به خارج از مرزها را ندارند، میتواند امنیت این رژیم را با چالش جدی مواجه کند. لذا، برای این که امنیت اسرائیل تضمین شود، باید بحران در سوریه همچنان ادامه داشته باشد و داعش میتواند این خواسته واشنگتن را برآورده کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- مرد 47 ساله ای که با یورش به منزل صاحبخانه اش، گرداب خون به راه انداخت، در حالی با تلاش نیروهای کلانتری سیدی مشهد دستگیر شد که مرد 72 ساله را به دلیل افکار مشوش خود به قتل رسانده و همسر او را نیز به شدت مجروح کرده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، عقربه های ساعت به نیمه شب هفتم مرداد نزدیک می شدند که زنگ تلفن همراه قاضی ویژه قتل عمد مشهد به صدا درآمد و یکی از افسران دایره تجسس کلانتری سیدی، وی را از جنایتی هولناک مطلع کرد. او از مرد مستاجری سخن گفت که با هجوم دلهره آور به منزل زوج صاحبخانه، آن ها را با ضربات چاقو روانه بیمارستان کرده بود اما بررسی ها نشان داد که تلاش کادر درمانی برای نجات صاحبخانه 72 ساله به نتیجه نرسیده و او بر اثر عوارض ناشی از این یورش مرگبار جان خود را از دست داده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است به دنبال دریافت این خبر، بلافاصله قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروهی از عوامل بررسی صحنه جرم و کارآگاهان پلیس آگاهی عازم بیمارستان امدادی (شهید کامیاب) شد، جایی که جسد صاحبخانه در سردخانه آن قرار داشت. زیرپوش خون آلود «موسی – ر» بیانگر آن بود که وی از مقابل، هدف ضربه چاقو قرار گرفته است و جراحت 1.5 سانتی متری روی قفسه سینه وی این فرضیه را به اثبات رساند و بدین ترتیب تحقیقات گسترده میدانی توسط قاضی پرونده های جنایی مشهد آغاز شد. بررسی های مقدماتی حکایت از آن داشت که صاحبخانه هدف ضربه غافلگیرانه قرار گرفته است چرا که هیچ گونه آثار دفاعی روی پیکرش دیده نمی شد. در همین حال جسد مذکور برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات با اظهارات همسر مجروح صاحبخانه در حالی وارد مرحله جدیدی شد که او نیز به دلیل شدت جراحات در مرکز درمانی بستری بود.این زن که هنوز از مرگ همسرش اطلاع نداشت، درباره چگونگی وقوع حادثه به قاضی دکتر صفری گفت: من در منزل مشغول تماشای برنامه های تلویزیون بودم که ناگهان مستاجر ما که از مشکل روانی هم رنج می برد، به یکباره وارد منزل شد و من بی اختیار به طرف او رفتم که ابتدا مرا با چاقو زد و سپس شوهرم را هدف ضربه چاقوی نوک تیز قرار داد. او به تنهایی به منزل ما هجوم آورد و مرا از ناحیه شانه و پشت سر زخمی کرد.
بنابراین گزارش، با لو رفتن ماجرای یورش دلهره آور مستاجر به منزل صاحبخانه، بی درنگ عملیات شناسایی مخفیگاه و دستگیری وی با صدور دستورهای محرمانه قضایی در حالی آغاز شد که نیروهای تجسس کلانتری با بهره گیری از راهنمایی های قاضی صادق صفری، به ردزنی های اطلاعاتی پرداختند و موفق شدند او را در بیابان های اطراف کوی سیدی به دام اندازند.
دقایقی بعد با انتقال متهم 47 ساله به کلانتری، تحقیقات از وی در حضور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد شروع شد. این متهم که خود را «محمد علی –د» معرفی می کرد و مدعی بود افکار مشوش به سرش زده است، درباره این حادثه وحشتناک گفت: من با صاحبخانه مشکلی نداشتم، خواهرزاده او هم برای انجام قرعه کشی خانوادگی به آن جا می آمد ولی از حدود 7 ماه قبل که ما مستاجر او بودیم هر بار که به طبقه پایین می آمد و همسرم را می دید، افکار مشوش به ذهنم خطور می کرد چرا که او مدام «ورد» می خواند و هنگامی که به طبقه بالا می رفت چشمان من دچار سوزش می شد!! و من همواره زیر دوربین بودم. او مدام با خودش می گفت: «ر-ب- ر...» ! وقتی من به طبقه بالا رفتم، به او گفتم همسرم این جاست؟ گفت: نه! به همین دلیل با او درگیر شدم و او را با چاقو زدم ولی همسرش هم یکسره ورد می خواند! که او را هم زدم و آن ها هم مرا زدند!
متهم این پرونده جنایی همچنین با اشاره به این که باجناق صاحبخانه هم با در دست داشتن کارت خوان به منزل آن ها می آمد و قرعه کشی می کرد، ادامه داد: من قبلا کریستال مصرف می کردم اما اکنون متادون می خورم با وجود این، امشب (شب وقوع حادثه) چیزی مصرف نکرده بودم! البته قبلا دفترچه درمانی مرا به بیمارستان ابن سینا (مرکز روان پزشکی مشهد) بردند و کلی قرص به من دادند. وی در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که پرسید آیا اختلافی به خاطر اجاره منزل هم داشتید؟
گفت: نه! او از ما پول نمی گرفت و من خودم اجاره را کارت به کارت می کردم ، او فقط «ورد» می خواند! به طوری که یک نفر از پشت سر به من می گفت: برو بالا! من هم اول خودش را زدم و بعد هم همسرش را با چاقو زدم! که همسرش هم مرا از ناحیه شکم مجروح کرد...
در این هنگام متهم پیراهنش را بالا داد تا آثار زخم های ناشی از چاقو را نشان دهد ولی پزشک قانونی و مقام قضایی، آثار جراحت های روی شکم او را «خودزنی» تشخیص دادند که با شیئی نوک تیز و برنده ایجاد شده بود.
براساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تحقیقات درباره این جنایت وحشتناک به بامداد روز هشتم مرداد کشیده بود که همسر متهم به قتل نیز وارد کلانتری سیدی شد تا به سوالات تخصصی مقام قضایی پاسخ دهد. او که مقدار زیادی داروهای اعصاب و روان به همراه داشت، در این باره گفت: ما با صاحبخانه مشکلی نداریم، آن ها از ما رضایت داشتند و قرار بود که قراردادمان را هم تمدید کنیم. اوایل شب حادثه من به پارک رفته بودم که همسر صاحبخانه زنگ زد و مرا از این حادثه مطلع کرد، شوهرم ناراحتی اعصاب دارد و کلی دارو مصرف می کند که آن ها را با خودم آورده ام. حتی دختر صاحبخانه هم برای همسرم از پزشک متخصص وقت ویزیت می گرفت و همه از مشکل روانی او آگاه هستند ولی تاکنون هیچ گاه شوهرم چنین رفتاری نداشت ...
به گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر درباره این ماجرای تکان دهنده در حالی زیر نظر قاضی دکتر صفری ادامه یافت که متهم 47 ساله برای تایید سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شد و بررسی های جنایی نیز در پلیس آگاهی خراسان رضوی زیر ذره بین کنکاش های پلیس قرار گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.